بنا بر برخی از روایت ها، انسان حسود، به فردی کشاورز می ماند که رنج های فراوانی را در مرحله کاشت، داشت و برداشت محصول خود تحمل کرده است، ولی پس از درو به ناگاه خرمن خود را به آتش می کشد و همه محصولش را نابود می سازد. آری، آتش حسد آن گاه که کشتزار قلب آدمی را فرا می گیرد، خرمن ایمان و معنویت او را به خاکستر می نشاند. در روایت های اسلامی آمده است: «إِنَّ الْحَسَد یأکُلُ الاْیمانَ کَما یأکُلُ النّارُ الْحَطَب؛ حسد، ایمان را می خورد، همان گونه که آتش، هیزم را.»

حسود، از تقدیر الهی خرسند نیست و همواره از عنایت خداوند به دیگران، در غم و اندوه و خشم غوطه می خورد. ازاین رو، خداوند در این باره خطاب به حضرت موسی (علیه السلام) می فرماید:

ای پسر عمران! به مردم حسد مورز و به آنها خشم مگیر و دل به آنها مبند؛ زیرا حسود از نعمت من خشمگین و از تقسیمی که میان بندگانم کرده ام، جلوگیر است و کسی که چنین باشد، من از او نیستم و او از من نیست.

چگونه می تواند حسود، خود را به خداوند نسبت دهد، در حالی که جز با نابودی نعمت از دیگران، دلش آرام نمی گیرد و از مصیبت ها و ناراحتی های دیگران خرسند و مسرور می شود و در مقابل، شادی ها و خوشی های مردم او را غمگین می کند؟!

بر پایه روایت های اسلامی، حسد، از آفت های دین شناخته شده است. چنان که امام صادق (علیه السلام) می فرماید: «آفةُ الدّینِ الْحَسَد.» حتی در برخی احادیث، جدا کننده میان مؤمن و منافق، ویژگی حسد دانسته شده، چنان که از امام صادق (علیه السلام) در این باره نقل می کنند:

اِنَّ الْمُؤْمِنَ یَغْبِطُ وَ لا یَحْسُدُ وَالمُنافِقُ یَحْسُدُ وَلا یَغْبِط.

مؤمن غبطه می خورد و حسادت نمی ورزد و منافق رشک می برد و غبطه نمی خورد.

منبع: مجله روانشناسی

شهرکی