خاطره ای از شهیده طیبه واعظی
جهیزیه
قالی میبافت به چه قشنگی، ولی درآمدش رو برای خودش خرج نمیکرد. هر چی از این راه در میآورد، یا برای دخترای فقیرجهیزیه میخرید و یا برای بچهها قلم و دفتر. حتی جهیزیه خودش رو هم داد به دختر دم بخت، البته با اجازه من. یادمه یه بار برای عیدش یه دست لباس سبز و قرمز خیلی قشنگ خریده بودم...




























