ملاقات امام (ع) با عمرسعد:

حضرت فرمود: « ای پسر سعد! آیا با من مقاتله می کنی و از خدا هراسی نداری؟»

ابن سعد گفت: « اگر از این گروه جدا شوم، خانه ام را خراب و اموالم را از من می گیرند و من بر حال افراد خانواده ام از خشم ابن زیاد بیمناکم.»

حضرت فرمود: « تو را چه می شود؟ خدا جان تو را به زودی در بستر بگیرد و تو را در روز قیامت نیامرزد...گمان می کنی که به حکومت ری و گرگان خواهی رسید؟ به خدا سوگند چنین نیست و به آرزویت نخواهی رسید.»

عبیدالله طی نامه ای عمر بن سعد را تهدید به عزل و برکناری کرده، می گوید: « اگر از فرمان من سر باز زنی، مسئولیت لشکر را به شمر بن ذی الجوشن واگذار خواهم کرد.»

سخن امام حسین(ع) با یارانش

« ای بزرگ زادگان! صبر پیشه کنید که مرگ جز پلی نیست که شما را از سختی و رنج عبور داده و به بهشت پهناور و نعمت های همیشگی آن می رساند.»

منبع: رادیو قرآن